آزاد اندیشی به چه درد میخوره !؟

گفتش: چه جوری قران و سایر کتابها

و مطالب این و اون رو بهتر بفهمیم !؟

گفت: هر نکته و اشاره و مطلب و داستانی را در قران

با بازاندیشی و شبیه سازی و ...

... و یا یه داستانک و  یه گیم درست کردن ... !؟

آیا برای هر مطلبی رو که نمی فهیم 

...

اگر ما بودیم و کسی دیگه ایی هم نبود

که جلوی ما رو بگیره و چون و چرا بکنه 

...

مثل توی نوشتن  یه داستان و گیم و ... در دنیاهای مجازی و ...

و یا یه تاتر و شبیه سازی حتی از نوع کامپیوتری آن ... در اون  دنیاها ...

چه جوری حلش می کردیم !

و یا حذفش میکردیم !؟

و یا کم و زیادش میکردیم !؟

راستی !

آماده می بودیم خودمون و خانواده و نسل و و و و

با این قوانین و گیم و حرفهای داستانک خودمون زندگی بکنیم !؟

اگه دیگران ازش اشکال بگیرند چکار باید بکنیم !؟

آخه آزادیه دیگه !؟

ما که آزادی داریم ... دیگران هم هم !!!

اگه توجیه نشدند چکار کنیم !؟

بجنگیم !؟

عقب نشینی کنیم !؟

ولشون کنیم !؟

تازه !

مگه همه آدما مثل هم هستند !؟

مگه طرفدارهای من و امثال من میذارند

که من عقب نشینی کنم !؟

دیگه آبروی من مطرح نیست !

...

مگه دشمنان حق و حقیقت هم

به همین سادگی تسلیم میشن !؟

...

و الخ ..

و این داستان ادامه دارد !؟

میگی نه !؟

بیا با یه گیم شروع بکنیم !

و همه حرفهای دلمون رو بزنیم !

راستی !

خودمون از گیم خودمون خست نخواهیم شد !؟

اونوقت ... بنز بیار و باقلا بار کن !!!

یا یه هواپیما !!!!